۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

امپراتوری هخامنشی

میخواستم در این پست به "نو مسیحی ها" بپردازم و در پست بعدی به سایر "نو ...." ها! و دیگه نو ها رو کهنه کنیم بره!تا بپردازیم به بحثهای داغ داغ!! اما همانطور که در بحث "نو زرتشتی ها" گفتم مطلب مهمی وجود داره که باید راجع به اون بیشتر بحث کرد. خصوصا اینکه نوزرتشتی ها این مطلب رو حسابی تو بوق وکرنا کردن و کلی حاشیه ازش در آوردن. اتفاقا اتفاقا دوست عزیزی هم توی نظرات دقیقا همون جمله رو از متن من!!! برداشت و به استناد اون حرف کلی نتیجه گیری پروپاگاندایی هم کرد!!! البته شاید من خوب بیان نکردم که متوجه لحن معترضه و کنایه من از این جمله نشده بود:

"...اما کار به نارضایتی شدید مردم که میرسه دیگه براحتی
اعراب میتونن حکومت که سهله حتی دین و فرهنگ مردم
رو تغییر بدن!( به موقع به این بحث برمیگردیم...)"
و از سویی دوست ناشناسمون هم گفته بود نمیدونه زرتشت دینه یا فرقه ... البته دیدگاهش رو خیلی هوشمندانه یافتم... و همچنین حمید گل و بلبل البته! که "خداییش!" نمیدونم لحن نوشتاریم براش جالب بود یا حرفهایی که از دین وآیین نیاکانمون به میون اومد... به هر حال برای من که بررسی تاریخ ایران قبل از اسلام همیشه لذت بخش و البته بسیار بسیار مهم بوده.(آخه ناسلامتی هویت تغییر ناپذیر و حس ملی گرایانه تعصبی مون دقیقا در همون دوران شکل گرفته: امپراتوری هخامنشی)
باز از یک طرف دیگه! کوروش کبیر واقعا از کم نظیر ترین انسانهای تاریخ بشریته وجالبه که جدیدا خیلی جاها کتاب زندگی کوروش رو دست جوونهایی دیدم که کفم برید!! و این خیلی خیلی خوبه.
پس فعلا میچسبم به همون تاریخ افسانه ایه باستانیمون.و بعد این بحث های زرتشتی/ایرانی و .. رو ادامه میدیم تا برسیم به ظهور اسلام و فتح ایران .....

ابتدا چند نکته بسیار جالب از ایران قبل از کوروش و حتی زرتشت...
اگرچه در ایران باستان! مانند همه جا ادیان بدوی هم وجود داشته اما ایرانی ها قبل از زرتشت به نوعی به اهورامزدا و نبرد خیر و شر کاملا و صراحتامعتقد بودند!
درواقع اوشوزرتشت به نحو اعجاب انگیزی در عقاید ریشه ای ساکنان اولیه ایران زمین جهش ایجاد کرد! و دینی به ظاهر ساده اما عمیق با تاکید بردستورات "اخلاقی" در جهت اصلاح و جهش فرهنگ "اجتماعی " مردم آن روزگاران ارایه کرد. گویا برپایی شکوه و جلال ایزدی یک ملت (والبته یک دولت) را به روشنی دیده بود و برای آن زمینه سازی میکرد!(آخه پشت هر ملت موفق یک دولت خوب هست!!)
اخلاق مذهبی برای اصلاحات اجتماعی ...؟! خودشه! ما با یک آیین سیاسی مذهبی توتالیتر مواجه ایم!!!
شاید ادعای عجیبی باشد اما زرتشت مصلحی صراحتا سیاسی بود.
یک پرانتز جالب:
برخی نوزرتشتی ها معتقدند: زرتشت هرگز نگفت من پیامبر هستم و ازسوی خدا آمده ام!!
البته به نحوی هم درست است او ادعای "پیام آوری" از طرف خدا نکرد! وی اعلام کرد که:" من از جانب خدا به "رهبری" شمایان برگزیده شده ام!" گاثا ها /یسناهات 31 /بند 2 // البته ترجمه های مختلفی وجود دارد. ترجمۀ موبد آذرگشسب و ترجمۀ موبد شهزادی صراحتا به رهبری اشاره دارند و ترجمۀ وحیدی به آموزگار اشاره دارد.
که البته در تمام ترجمه ها به منتخب بودن از سوی اهورا مزدا تاکید دارند و جالب است که دلیل بعثتش را هم روشن و آشکار نبودن گزینش "راه بهتر" معرفی میکند. دقت کنید پیامی یا دعوتی از سوی خدا نیامده، یک رهبر آمده! یا آموزگار حتی.
جامعه ای به شدت در حال رشد ناگهان در برابر رهبری فرزانه که از سوی اهورا مزدا برای رهبری کردن جامعه به سوی "راه بهتر" انتخاب شده مواجه میشود.
خیلی ها معتقدند که این وجهه اجتماعی سیاسی آیین زرتشت همان "فلسفه حاکم عادل" است.
از سوی دیگر نیاز چنین جامعه ای به یک "کلان حکومت" متمرکز و مقتدر که بتواند امنیت و سایر مولفه های پیشرفت و گذر مدنی به ناشناخته های آنروز جوامع بشری را فراهم کند. همگی زمینه ساز ظهور یک منجی ! به نام کوروش کبیر را فراهم میسازد.
میگویند هنگام زاده شدن کوروش، دیگر آیین زرتشت سیطره لازم را کسب کرده بود و مردم در آرزوی آرمانشهری زرتشتی بودند که کوروش بر تخت نشست. قبل از کوروش مردم ایران زمین معتقد بودند:

تنها شاه عادل لایق وفاداریست و محنت وشقاوت آنانی را
سزاست که شروران را برتخت نشانند و سعادت بر آنانی ارزانی باد
که شروران را از تخت بزیر کشند.
کوروش کبیر معتقد بود:

اهورا مزدا وی را حمایت میکند و موظف میدارد تا در لوای صلح و عدالت،
جهانیان را متحد گرداند.
وی ابتدا برای اتحاد " مقدس خاک پاک ایران زمین " به سوی ماد ها میرود با ترغیب و تهدید!، و پس از آنکه کار به فتح میرسد به شاه مغلوب ماد تمام شئونات و حتی ارتشش را باز پس میدهد!!!
نوید آرمانشهر و آرمانشاه در سراسر فلات ایران ولوله ای بر پا میکند. کوروش مانیفست خود را با عملگرایی بی نقصش رفته رفته آشکار میکند:

- مقدم باد: مدارا، ترغیب و یاری، بر قهر و حیوانیت!
- هیچ مغلوبی سزاوار تحقیر نیست!

اکنون دیگر ایران با افتخار خودرا در کنار لیدی و بابل ابر قدرت میداند!
"کراسوس"، خداوند ثروت! در دنیای باستان! (نماد غرب/ سرمایه داری/ لیبرالیزم/ و امپریالیزم جهانخوار!!)، که جنگاوری دلیر و سیاست بازی خبره است از این صدای ولوله به هراس می افتد! سال به سال به جهت انچه بیشتر "رویایی تصور ناشدنی" میمانست بر هراسش افزوده می شد. اما خبر نداشت که سیاست اهورایی کوروش در دربار وی نیز همان فره ایزدی را دارد! جاسوسان کوروش این نبرد مرگ آور را برایش آسان میکنند.
پس از سقوط لیدی دیگر کوروش صراحتا بنابر اعتقادات زرتشتی در هماهنگی با روان آفرینش به کار نو شدن هستی همت دارد و آشکارا یاری اورمزد را به رخ انسانهای کره خاکی میکشد.
حالا نوبت بابل است."نبونید" شاه فاسد و سربازانش به راحتی فریب لشگر کوچکی از سپاه کوروش را میخورند. در حالیکه کوروش و ارتش اهورایی اش با وقار به پشت دروازه های بابل میرسند.
لطف ایزد دوباره بر سر کوروش تاجی از افتخار می آفریند. مردم بابل دروازه ها را بروی کوروش و سپاهش میگشایند و آنها، بر روی فرشی از برگ های معطر،بابل را فتح میکنند! در حالیکه هلهله و شادی بابلیان از تمام شهر به گوش میرسد.
کوروش به این فتح بسنده نمیکند وی با رد فاتح بودن خود و پذیرش القاب سنتی بابل برای همیشه به جرگه خدایان بابل در میآید! آری اینک همه او را همتای خدایان تقدیس میکنند... حتی یهودیانی که بدست کوروش از بردگی رها شده بودند و تمام ثروت مصادره شده شان بدست بخت النصر را از کوروش باز پس گرفته بودند و به سوی سرزمینشان رهسپار شده بودند!
واقعا اولین منشور حقوق بشر آیا باید بدست کس دیگری نوشته میشد؟! چنین شاهنشاهی یا بهتر است از لفظ منجی استفاده کنیم ، قطعا امروز روز نیز میتواند کشور گشای عالم که نه شاهنشاه تمام دلها شود!
ادامه دارد....

۱ نظر:

ناشناس گفت...

استاد سیاوش اوستا رهبر جهانی نو زرتشتی شیوه ی نوینی را برای آموزش از طریق اینترنت و نو زرتشتی شدن و گواهی را بدون هزینه و نهادن رد پائی دریافت کردن در سایت زرتشت دات اف آر میشناساند مهر ورزیده و این پیام را بیشتر منتشر کنید
لیلا شاهین دبی وکیل دادگستری

چگونه زرتشتی و اوستائی شویم؟
http://zartosht.fr
بسیار مهم مهرورزیده و پیش از اینکه فرم را پر کنید تمامی برگها و آگاهیهای زرتشت دات اف آر و سایت اهورا مزدا دات نت را بخوانید http://ahooramazda.net
برای دریافت گواهی به پائین صفحه بروید.
اگر برای گرفتن پناهندگی مایل بدریافت گواهی هستید با ما پیوند برقرار نکنید پیوستن به جهان اوستائی بر پایه باور دل و تا پای جان در راهش رفتن است با سه پند نیکی در پندار و گفتار و کردار و باور به اهورامزدا و خرد انسانی و مردم سالاری خردمندانه و لائیک و غیر دینی و مهرورزی
و آئین اوستا دین نیست بلکه آئین و دستور و فرمان زندگی است بر پایه خرد و باور به دانای توانایی که پروردگار هستی و فلسفه بهزیستی و بهی است و ما سازندگان بهشت در همین جهانیم
ارسال يک نظر